کمدی پسندی را البته نمیتوان منحصر به ایران دانست. چون مردم در همه جای دنیا طالب گذراندن لحظات خوشی هستند و بنابراین از فیلمهای کمدی استقبال میکنند. البته در این باره در کشور ما بخشی از این ماجرا قطعا به این باز میگردد که ما در ژانرهای دیگر سینمایی (وحشت، کودک و...) توانایی ویژهای نداریم و در زمینه کمدی توانمندتر هستیم، هر چند که خنداندن مردم سخت است.
با تمام این تفاسیر مردم گرایش زیادی به سینمای کمدی دارند و نام بازیگرانی مثل رضا عطاران میتواند فروش هر فیلمی را در گیشه تضمین کند، اما نکته اینجاست که اغلب مردم گویا فقط برای خندیدن سینما را دنبال میکنند که این مساله به خودی خود نیازمند آسیبشناسی دقیقی است. در سینمای ما از ابتدای سال تاکنون فیلمهای «من سالوادور نیستم»، «50 کیلو آلبالو»، «بارکد»، «دراکولا»، «زاپاس» و «ناردون» همگی از فروشهای خوب و مناسبی برخوردار بودند که این موضوع فارغ از محتوای برخی از این فیلمها که اصلا قابل توجیه نیست، قابل بررسی است. در ادامه به بررسی اجمالی چند فیلم کمدی پرمخاطب در سال 95 و بازیگران شاخصی که به نوعی فروش این فیلمها را در گیشه تضمین کردند، میپردازیم.
من سالوادور نیستم
در فروش بالای «من سالوادور نیستم» به کارگردانی منوچهر هادی همه موثرند و رضا عطاران از همه موثرتر. چون عطاران با هر کارگردان و هر فیلمنامهای کار نمیکند و زمانی که قبول میکند سر کاری حاضر شود، باید از کارگردان و متن خیالش راحت باشد. بر این اساس من سالوادور نیستم حتما موجبات اطمینان خاطر عطاران را فراهم کرد که آن را پذیرفت و تا به امروز این فیلم رکوردشکن سال 95 نام گرفته. مردم به رضا عطاران مثل همیشه اعتماد کردند و به تماشای فیلمش نشستند و واقعا خندیدند.
البته من سالوادور نیستم از لوکیشن بکری مانند کشور برزیل هم استفاده کرد که این لوکیشن نفعی به حال پیشبرد داستان نداشت. از وقتی ناصر و خانوادهاش به برزیل رسیدند، دوربین آنقدر در خیابان و باغ وحش چرخید تا تماشاگر چند شوخی و لطیفه از عطاران بشنود و بخندد و سرانجام قضیه اصلی یعنی رویارویی ناصر با آنجل رونمایی شود و بعد از آن هم ریوالدوی معروف وارد ماجرا شد.
ناردون
فریدون حسنپور نویسنده و کارگردان سینما و تلویزیون که ساختار هنری آثار سینمایی و تلویزیونیاش او را آشنا و مسلط بر درامنویسی و شخصیتپردازی نشان میدهد، امسال تجربه ساخت کمدی را با «ناردون» به دست آورد.
انتخاب موضوع و همزمانی عزا و عروسی ناردون را متفاوت و متمایز از درامهای معمول و فیلمهای طنز سینمای ایران جلوه میدهد و ناردون شاید جزو معدود کمدیهایی باشد که تماشای آن برای خانوادهها بخصوص خانوادههایی که همراه فرزندان خود به سینما میروند، نمیتواند برخورنده باشد. امین حیایی بازیگر کمدی سینما و تلویزیون ناردون را یک کار طنز اجتماعی میداند و خودش میگوید افتخار میکند در این پروژه حضور داشته است.
زاپاس
برزو نیکنژاد هم امسال سراغ کمدی رفت و «زاپاس» را که شباهت زیادی با سریالهای طنز تلویزیونی دارد، ساخت. فیلمی که روایت شیرینی دارد و در بخشهای مختلف مخاطب را با خود همراه میکند و برایش به لحاظ ذهنی دغدغه ایجاد میکند. زاپاس از چند منظر از تولیدات این روزهای سینمای ایران مجزاست، اول آنکه این فیلم خارج از فضاهای بسته و آپارتمانی رایج و در شهر رامیان استان گلستان فیلمبرداری شده و چشمه گل رامیان یکی از لوکیشنهای اصلی فیلم است، دوم آنکه کمدی این فیلم بدون اینکه در دام بذلهگویی و انجام اعمال سخیف بیفتد حسابی مخاطب را میخنداند و سوم آنکه احترام به جایگاه خانواده در این اثر سینمایی حفظ شده است. امیر جعفری که نقشآفرینیاش همراه با فتحعلی اویسی در دو مجموعه «بدون شرح» و «کمربندها را ببندیم» هنوز در خاطر مخاطبان باقی مانده، یکی از بازیگران اصلی این فیلم سینمایی بود که توانست لحظات شادی را برای مخاطب رقم بزند.
بارکد
بارکد جدیدترین ساخته مصطفی کیایی یکی از کمدیهایی است که امسال روی پرده رفت و خوشبختانه فروش خوبی هم داشت. فیلم از الگوی کمدیهای هجوآمیز تارانتینویی تبعیت کرد و با محوریت دو رفیق مسیر خاص تبدیل شدن آنها از دو آدم سادهدل به دو خلافکار را به تصویر کشید. کیایی در این فیلم یک داستان جذاب و پر اوج و فرود و پرتحرک را با چاشنیهای فراوان که از لحظات مفرح و کمیک تا انتقادات تند و تیز اجتماعی در خود دارد به شکل کاملا جدیدی روایت میکند. محسن کیایی که بیشک یکی از موفقترین بازیگران حال حاضر در عرصه سینمای کمدی است در این فیلم همراه با بهرام رادان در نقش دو جوان اصلی داستان ترکیب جالبی را تشکیل دادهاند که برای مخاطب بسیار باورپذیر است.